علم بهتر است یا ثروت

من راه میروم                                                                                          تو راه میروی                                                                                    و او...
ادامه مطلب

نکته طلایی

  چيزي بالاتر از نگريستن و تدبر در کتاب الله نيافتم که عقل و روح را تغذيه کرده،‌ بدن را سالم نگهداشته و خوشبختي و سعادت انسان را تضمين نمايد. « ابن تيميه رحمه الله» بي پدر به سرِ خاک پدر، دخترکي صورت و سينه به ناخُن مي...
ادامه مطلب

مطالعه

  طلايه‌دار آگاهی علم آموزي، کنکاش و جستجو يکي از والاترين ارزش‌هايي است که دين اسلام به آن تأکيد داشته و آن را دروازه ورود به سعادت دارين محسوب می‌دارد و دين مقدس اسلام نه تنها به اين موضوع بی‌توجه نيست که علم نافع و...
ادامه مطلب

نجوای دوست

  آنگاهي که ناهنجاري‌هاي زندگي سخت محاصره‌ام مي‌کند و دلگير مي‌شوم، بغض گلونم را مي‌فشارد و آرامش را فراموش مي‌کنم. چشم‌هايم را تاريکي فرا مي‌گيردد. انگار در دنياي بي‌بند و بار تنها و بي‌مددگارم. ناگهان يادم از...
ادامه مطلب

اگر کفش‌هايم بال مي‌داشت…

اي که با نامت جهان آغاز شد / دفتر ما هم به نامت باز شد دفتري که از نام تو زيور گرفت /کار آن از چرخ بالاتر گرفت آري، اگر کفش‌هايم بال مي‌داشت پرواز مي‌کردم، بال مي‌کشيدم به آسمان به خواهران و برادان مسلمان خود در فلسطين سر...
ادامه مطلب
میوه گیلاس    ماداميکه ميوه‌ی گيلاس با بند باريکش به درخت متصل است. همه‌ی عوامل در جهت رشدش در تلاشند. باد باعث طراوتش مي‌شود، آب باعث رشدش مي‌شود و آفتاب پختگی و کمال مي‌بخشد؛ اما... به محض پاره شدن آن بند و جدا شدن از...
ادامه مطلب

شعر و ادب

آمده ام که سر نهم، عشق تو را به سر برمور تو بگویی‌ام که نی، نی شکنم شکر برمآمده ام چو عقل و جان، از همه دیده ها نهانتا سوی جان و دیدگان، مشعله‌ی نظر برمآمده ام که ره زنم، بر سر گنج شه زنمآمده ام که زر برم، زر نبرم خبر برمگر...
ادامه مطلب

کله چې مونږ دنړۍ ستر خلک وو

معاویه بن ابی سفیان چې کله غوسه شو نو داسلام په تاریخ کې یې دلومړي ځل لپاره له روم سره دکښتیو په وسیله جګړه وکړه. کله چې معتصم بالله په غوسه نو د«عموریه» ښاریې چې دبیزنطینیانو ستر مرکز وو فتح کړ. کله چې سلطان صلاح الدین په...
ادامه مطلب

داستانی واقعی و عبرت آموز

گویندة داستان که از اهالی مدینة منوره می باشد تعریف می کند که: من جوانی سی و هفت ساله ام، ازدواج کرده و صاحب فرزندانی شده ام؛ مرتکب هر نوع کار ناشایسته و خلافی که خداوند آن را حرام کرده است گردیده ام؛ نماز را هیچگاه به...
ادامه مطلب

سا يه اي سياه

ساره مرزا زاده گوي تاريكي وسیاهی ظلمت شب دلی رفتن ندارد. ستاره ها از درخشش افتاده اند...................... جلای ماه را ربوده اند................................ همه با تعفن نفاق گرفتار اند.... زمین جامه دریده ودهن باز کرده است. با کوله بار افکار...
ادامه مطلب
بالا