یکی از زاهدان نزد خلیفهی وقت شد. خلیفه وی را گفت: ای مرد، مرا پندی ده! مرد زاهد گفتش: به سفر چین رفته بودم گوش ملک چین کر شده بود و میگریست و میگفت: از آن نمیگریم که شنوایی از من برفته است، ولیکن ازآن میگریم که مبادا مظلومی بر درم فریاد کند و من نشنوم!
«نصیحـة الملوک»
ازحکیمی سوال شد: دوست بهتر است یا برادر؟ گفت: دوست؛ برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب میکند.