مقایسه سبک زندگی اسلامی با سبک غربی
نویسنده: حفیظه امین
مقدمه
سبک زندگی از جمله مفاهیم علوم اجتماعی است که به تازگی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم منعکسکننده گرایشها و ارزشهای فردی یا اجتماعی است. در حقیقت «سبک زندگی هر فرد و جامعهای اثرپذیر از نوع باورها (جهانبینی) و ارزشهای (ایدئولوژی) حاکم بر آن فرد و جامعه است».
در این راستا، همه مکاتب الهی و بشری ادعای عرضه سبک زندگی برتر را دارند و بشر امروزی بهموازات رشد تکنولوژی، در این آشفتهبازار مکاتب در سرگردانی و حیرانی به سر میبرد. این در حالی است که اسلام بهعنوان کاملترین دین آسمانی با توجه به آیات گرانبهای قرآنکریم و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سبک زندگی نوینی را عرضه میکند تا انسان در پرتوی این سبک زندگی به رشد و تعالی ابدی دست یابد.
الف: انواع سبک زندگی
سبک زندگی برآیند ارزشهای درونی شده فرد است؛ مجموعهای از ارزشها در فرد درونی میشود و فرد را ناگزیر میکند که به آن شیوه زندگی کند. بنابراین با توجه به اینکه مختصات فکری، اعتقادی، فرهنگی، نژادی و ارزشهای درونیشده افراد باهم متفاوتاند، سبکهای مختلفی نیز برای زندگی وجود دارد.
اول: سبک زندگی غربی
بحث سبک زندگی در موقعیتی در جهان غرب شکل گرفت که آن جامعه به لحاظ اجتماعی و ساختاری به ثبات رسیده بود؛ بدین معنی که تا حدود زیادی سرانجام حوزه اندیشه، عمل سیاسی و رفتارهای اقتصادی معلوم بود و باور به ثبات و ثباتخواهی مشخص و روشن مینمود. به دیگر بیانی «آنچه در غرب سبک زندگی معنا میشود، آخرین مرحله تطور اجتماعی آن بعد از عبور از مراحل متعددی در تکامل اندیشههای اجتماعی، شکلیابی ساختارها و نظامهای اجتماعی، سازگارشدن رویهها و جریانات فرهنگی مختلف و گاه معارض درونی غرب و در نهایت استقرار وضعیت نهایی مدرنیته است که به شکل نظام اجتماعی لیبرال سرمایهداری آمریکایی در انتهای قرن بیستم جلوهگر میشود».
باید گفت نگاه غرب به انسان، نگاهی انسان محورانه و بشرسالارانه است و بیگمان این نگاه با خود اجزایی را به همراه دارد که سبکساز زندگی غربی هستند. در این نگاه، هدف از زندگی انسان کسب لذات مادی است و این انسان باید بتواند از زندگی مادی و دنیوی خود بیشترین لذت را ببرد. سود و منفعت نقش مهمی در زندگی وی دارد که برحسب آن نمیشود، انسان گرسنه باشد و غذایش را به دیگری ببخشد. حب دنیا داشته باشد و خود را به مردن دهد؛ کارهایی از قبیل انفاق و ایثار و … حماقت است، کارهایی که به سود دیگران است تا جایی معنی دارد که سودش بدانها برسد. مطلوب نهایی این انسان زندگی اقتصادی و در سایه آن کسب رفاه و سود بیشتر است و زن و مرد مانند دو شریک کاری هستند که برای بیشتر شدن منافع مادی خود تلاش میکنند و ممکن است در جایی به این نتیجه برسند که بهصرفه نیست باهم باشند و یا صاحب فرزند شوند. درین سبک، تعلیم و تربیت، تحصیل، سیاست و… زمانی ارزشمند است که به کسب سود بیشتر منجر شود. همین نگاه سودجویانه و منفعتطلبانه باعث شده که غرب به مصرفگرایی و تنوعطلبی شدید روی بیاورد.
نکته بعدی که باید یادآور شد این است که برای انسان غربی، جامعه وجود حقیقی ندارد و در حقیقت جمع جبری افراد است و آزادی از اصول مهم این نگاه به زندگی است و چنین انسانی با هرچه که مانع آزادی و مزاحم فردیت او شود، مخالف است؛ در این نگاه، اخلاق، دولت و دین رقیب آزادی فرد هستند.
در نتیجه، این نوع نگاه به زندگی باعث میشود که سبک زندگی غربی شکل خاصی به خود گیرد و متناسب با این آرمانها و ارزشهای تمدن غربی، عمق بیشتری از روابط انسانی را مدیریتپذیر کند. نحوه پوشش، نوع تغذیه، اوقات فراغت و تفریح، آبادی شهرها و منازل، ارتباط با دیگران، آرایش ظاهری، همگی تحت اثرپذیر از این جهانبینی رنگ و بویی مادی و منفعتطلبانه و لذتجویانه به خود میگیرد، بهطوری که بهوضوح میتوان ردپای آن را در سبک زندگی غربی مشاهده کرد.
دوم: سبک زندگی اسلامی
در تعریف سبک زندگی اسلامی باید گفت، این سبک، کنش و رفتار مطابق با آموزههای الهی و اسلامی است. بهگونهای که منش اسلامی در وجود فرد بهعنوان نظام معنایی پایدار گردد و در همه وجوه رفتار و کردار مسلمانان نمودار شود.
لذا برای یافتن بهترین نوع سبک زندگی، الگویی لازم است که همه مؤلفههای شناختی و رفتاری انسان را به بهترین شکل در نظر بگیرد و از جهت دیگر با یافتههای مسلم علمی مخالف نباشد و دنیا و آخرت را در کنار هم ببیند و از هیچ یک از ابعاد مادی و معنوی انسان غافل نشود. میتوان ادعا کرد که سبک زندگی اسلامی اینگونه است.
اسلام دینی است که همه ابعاد زندگی را پوشش میدهد. دینی است که برای تمام مقاطع زندگی و در تمام شرایط برنامه دارد. بهگونهای که در گام نخست با ارائه جهانبینی و ایدئولوژی ویژهای، زیربنای شکلدهی دین دارانه را در زندگی میسازد و در مرحله بعد با ارائه آداب، دستور کارهای ویژهای برای همه ابعاد زندگی انسان دارد. در حقیقت به دنبال شکلدهی به نوع خاصی از زیست انسانی است. «دستورالعملهای اخلاقی، حقوقی و فقهی دین، در واقع بهمنظور عرضه الگویی از زیست دینی و خداپسندانه است. شیوهنامه که در حوزه پوشش، خوراک، آرایش، خانواده، همسایگان، همدینان و غیر همدینان و تعاملات و ارتباطات بین الادیانی و بین المذاهبی در دین مطرحشده است، همگی برای ساختن سبک زندگی دینی است».
از آنجای که اسلام در تمام حوزههای زندگی انسان، دستوراتی را عرضه کرده است، اگر انسان در زندگی خویش همواره این دستورات را مدنظر داشته باشد و تمام ابعاد زندگیاش را بر اساس آنها پیریزی کند، در واقع مطابق با سبک زندگی اسلامی عمل کرده است.
ب: مقایسه سبک زندگی اسلامی با سبک غربی
در جدول زیر به تعدادی از تفاوتهای سبک زندگی اسلامی و غربی اشاره شده است.
فهرست منابع
- آزاد ارمکی، تقی (۱۳۹۱) الگوهای سبک زندگی، تهران: پژوهشکده تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.
- پارسا، داوود (۱۳۹۲) تأثیر سبک زندگی غربی بر جامعه، وبسایت استاد علی صفایی حائری، بخش مقالات.
- خانی، حسین (۱۳۹۳) تطبیق مفهوم شناسی (شیوه زندگی) در تمدن غربی و تمدن اسلامی، فصلنامه فرهنگ مردم ایران، ش ۳۷٫
- رفیعی، عطاالله (۱۳۹۱) مقایسه سبک زندگی اسلامی و غربی از منظر انسانشناسی، نشریه خراسان، گروه اندیشه.
- شریفی، احمدحسین (۱۳۹۲) همیشهبهار، قم: معارف.
- کاویانی، محمد (۱۳۹۱) سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، تهران: پژوهشگاه دانشگاه.
- منگالی، زهرا (۱۳۹۶) بررسی تطبیقی سبک زندگی اسلامی و غربی، تهران: پژوهشهای معنوی.