مشوره چراغ دعوتگر
مشوره چراغ دعوتگر
«اَمرُهُم شورا» بخوان و کار کن
بعد ازآن تو تکيه بر جبار کن
از ميان دساتيريکه خداوند متعال براي هر چه بهتر نمودن زندگي باهمي و اجتماعي مسلمانان وضع نموده است، مي توان شورا را بعد از احکام صريح الله متعال، حايز مقام نخست دانست. مسلمانان مکلف اند در مسايل اجتماعي خود- چه آن موضوع مربوط به تمام افراد يک جامعه بزرگ باشد و چه به يک اجتماع کوچک مانند خانواده ارتباط گيرد- مأمور اند که در تمام مسايل با مشترکين قضيه مشورت نمايند وهرگز براي رئيس و بزرگ صلاحيت داده نشده است تا در رابطه با مسايل جمعي به تنهايي تصميم گيري کند.
آنچه که درسيستم تربيتي پيامبر(صلي الله عليه وسلم) اهميت زيادي دارد، فراواني مشوره پيامبر(صلي الله عليه وسلم ) با اصحاب و ياران بوده است. درينجا سوالي مطرح ميشود که آيا رسول خدا به مشورت با اصحابش نيازمند بود؟ حال آنکه وحي بر او نازل ميشد وآنچه خداوند ميخواست که بيان نمايد بر او نازل ميکرد و مسير جماعت مسلمانان را هرگاه که امکان انحراف داشت تصحيح مينمود. مانند: ماجراي عبدالله ابن ام مکتوم و نيز مانند تصرفات او در اسيران بدر. هرگز؛ رسول خدا به مشورت نيازمند نبود. چرا که او مسؤوليت هاي دعوت را به درستي انجام ميداد و زندگي جماعت مؤمنان را در مکه و مدينه به خوبي مديريت ميکرد، اين مشورت نوعي تربيت و از لوازم آن بود. تربيت نمودن بر اساس سمع و طاعت به تنهايي، سربازاني ملتزم و فرمانبردار تحويل ميدهد اما رهبر تحويل نخواهد داد. پيامبر( صلي الله عليه وسلم ) فقط از اصحابش نميخواست که سربازاني پايبند فرمان رهبر شان باشند، هر چند پاي بندي به فرمان او رستگاري بود و عبادتي واجب به شمار ميرفت، بلکه او ميخواست از آنها رهبراني براي بشريت بسازد و تقدير خداوند را به وسيلهي آنها محقق سازد و هدف خداوند از برگزيدن اين امت را به واقعيت برساند.
آموزش دادن افراد براي رهبري جز با مشورت دادن آن ها از طرف رهبر مسير نخواهد شد. اين مشورت است که هوشياري و رشد را در آنها ايجاد خواهد کرد و باعث ازدياد بصيرت و بينايي ميگردد. مشورت نمودن رهبر با پيروان خود، آنان را وادار به تفکر در وضعيت هاي گوناگون و نظريات مختلف عادت ميدهد تا درستترين و شايستهترين تصميم را براي موقعيت مورد نظر بگيرند. همچنانکه آنها را به پذيرش مسؤوليت نيز عادت ميدهد؛ زيرا نظر دادن از اين رو که نوعي امانت است مسئووليت به شمار ميرود.
هنگامي که مشورت تکرار شد و تفکر نيز همراه با مسؤوليت پذيري افزون گشت، انسان براي مواجه با وضعيتهاي عملي آماده ميشود و احساساتش از مواجه نميگريزد و از مسئووليت فرار نميکند و اينها براي يک رهبر موفق صفت هاي ضروري هستند.
طبيعتاً تمام انسانها نميتوانند رهبراني موفق گردند؛ اما نميتوان شخصي را که شايستگي تبديل شدن به يک رهبر موفق را دارد شناخت، مگر اينکه به عدهاي از مردم– که مشغول تربيت آنها هستيد –فرصت بدهيد تا آموزش لازم را ببينند و توانايي آنها مشخص شود و کساني که شايسته اند نمودار شوند.
اگر افراد را بر سمع و طاعتِ محض، در تمام کارها تربيت کنيد براي هيچ کس فرصت مهارت فراهم نميشود و اگر مسؤوليتي به آنها بدهيد دچار اضطراب شده و شکست ميخورند و در نبود رهبر آزموده، حرکت به شکست ميانجامد، هر چند در کنارِ رهبر، سربازاني مخلص باشند.
آري! اينجا تمايل فراوان پيامبر(صلي الله عليه وسلم) به مشورت با پيروانش روشن مي گردد، در حالي که از مشورت با آنها بينياز بود. مشورت او به اين دليل بود که آنها را آگاهانه آماده کند تا بعد از او رهبراني آزموده باشند يا حد اقل مشاوراني باشند که نظرياتي درست ارايه دهند تا بعد از او باز هم حرکت استمرار يابد و متوقف نشود و در نبود رهبر بزرگي که الهام مييافت حرکت شکست نخورد.
درين جا به برخي از فوايد شورا به صورت خلاصه اشاره مي شود اميد است تا در مسير زندگي شخصي، خانوادگي و اجتماعي، ما را رهنمون شود.
شناختن رأي و نظر صحيح: در نتيجه تبادل آراء مختلف و غربال شدن نظرات پيرامون يک قضيهي بخصوص، رأي و نظر صحيح و درست به دست ميآيد؛ زيرا رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) ميفرمايند: “مَا نَدم من اِستَشَارَ وَ لاخَابَ مَن اِستَخار” کسي که مشوره کند پشيمان نخواهد شد و کسي که استخاره کند خوار نخواهد شد. ( سنن ابی داوود، ۳۲۵، باب في المشوره)
پيدا شدن اطمينان قلبي: شخصي که به تنهايي تصميم مي گيرد، تا زمان پديدار شدنِ نتيجه، مضطرب و پريشان است و ميترسد که اگر نتيجه مطلوب به دست نيامد، هدفِ تير ملامت ديگران قرار ميگيرد؛ اما در صورتيکه کارها را با مشوره سر و سامان داده باشد، آنگاه با قلبي مطمئن منتظر نتايج ميماند. استاد مودودي مي گويد: «کسي که از خدا ميترسد واحساس بازخواست آخرت در او وجود دارد، سعي ميکند تمام افراديکه در مسأله با او شريک اند در رأي و مشوره دادن شريک نمايد تا تصميم درست وعادلانه اتخاذ نمايد».
جلوگيري از استبداد و خود رأيي: حب رأي يکي از امراض دروني است، اگر قواعدي براي مهار کردن نباشد، غالباً به استبداد رأي منجر ميگردد. استبداد و خود رأيي حالت تکامل يافتهي انحرافاتي است که در ابتدا به نظر نميآيد و خالق جهان به خاطر وقايهي جماعت مسلمين از آن شورا را واجب نموده است. دکتور زيدان مي نويسد: «اصلِ مشوره است که امت را متوجه ميسازد که سلطه اصلي به دست اوست و رئيس دولت را متوجه ميکند که از طرف امت وکيل شده تا فيصله هاي آنها را به اجراء در آورد و اين چيز انسان را از طغيان و سرکشي که از صفات اوست باز ميدارد».
پيدا شدن روحيهي اعتماد به نفس و ابراز نظر، : وقتي مسلمانان کارهاي خود را به يک نفر بسپارند و به اين فکر باشند که آن شخص از آنها بهتر ميداند و به خاطر بر خورداري از فلان فضيلت، مانند علم، تقوا، زکاوت و.. اشتباه نميکند، عقل و انديشه آنها معطل مانده و بالاخره تخدير ميشود، چون استعداد انسان اگر مورد بهره برداري قرار نگيرد، آهسته آهسته از بين ميرود. رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) عملاً اصحاب خود را طوري تربيت نموده بود که در مسايل مختلف به او مشورت ميدادند و به شکل بسيار جالب معتقد شان ساخته بود که نظرات من به دو بخش تقسيم ميشود: يکي نظراتيکه از طرف خداست و کسي حق ندارد در مقابل آن رأي و نظري داشته باشد و ديگري نظرات خود من به عنوان يک انسان، که شما آزادانه ميتوانيد درين قسمت به من مشوره دهيد، چنانکه اصحاب هم در مسايل مختلف فکر خود را به کار ميانداختند و در هر کاري از خود رأي و نظري داشتند. از اينجاست که حس اعتماد به نفس در بين صحابه پيامبر (صلي الله عليه وسلم) به حدي رشد ميکند که نمونه هاي زيادي را در ميادين مختلف شاهد هستيم؛ از جمله موقف گيري و صحبت هاي عالمانه و با شعور عامر ابن ربيع در دربار رستم فرخزاد و…
در نتيجه مي توان گفت سنگ بناي يک جامعهي سالم و يک صف فشرده و با قوت از ملاط مشوره وشورا به هم ميپيوندد وانسجام مييابد. برهمهي ماست که چه به عنوان پدر يا مادر، معلم يا مدير، مربي يا متربي، زن و يا شوهر به هر سطحي از دانش که قرار داريم در تمام امور خير خود را از ذخيره فکري ديگران محروم نسازيم و با کمال تواضع و فروتني از افراد پيرامون خود جهت پختگي کار و درستي برنامه، مشوره بگيريم تا باشد که به طرف يک جامعه ايده آل، مستحکم و با ثبات قدم برداريم .
نويسنده:استادنثاراحمد احمدی
مراجع و مآخذ
تفسير في ظلال القرآن، سيد قطب
چگونگي دعوت به اسلام، محمد قطب
شورا و آثار اجتماعي آن، استاد امين الله معتصم