اهمیت زمان در زندگی زنان
اهمیت زمان در زندگی زنان
نگاشت: خولة درویش
ترجمه: نادیه امینی
وقت ظرفی است برای انجام هر کار مفید و مؤثری، بنا بر این به کارگیری آن در انجام اعمالی که باعث خشنودی الله میگردد لازم است، به خصوص که عمر ما محدود بوده و در مورد آن مورد بازخواست قرار خواهیم گرفت. ابن مسعود رضی الله عنه از پیامبر ص روایت میکند که فرمود: «لا تزول قدما ابن آدم يوم القيامة من عندربه حتى يسأل عن أربع: عن عمره فيما أفناه، وعن شبابه فيما أبلاه، وعن ماله من أين اكتسبه وفيم أنفقه وماذا عمل فيما علم؟»/ انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى شود : از عمرش كه چگونه گذرانده است، از جوانى اش كه چگونه سپرى كرده، از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه خرج كرده است و علم وی که در آن چه عملی کرده است. و حسن بصری رحمه الله فرموده است ای فرزند آدم آگاه باش که تو مجموعهیی از روزها هستی، هر روز که میگذرد قسمتی از عمر تو نیز به فنا میرود.
اما آنچه که ما در زندگی خویش شاهد آن هستیم انبوهی از تناقضات است:
بعضی از زنان از داشتن مسؤولیتها و وظایف زیاد شکوه میکنند… و مدام غر میزنند: که چه کار کنم؟ شوهرداری و بچهداری وقتم را میگیرد… وظایف اجتماعیام را مجبورم انجام دهم، با این همه مسؤولیتی که به دوش دارم پس چه وقت میتوانم نفس راحتی بکشم و قدری استراحت کنم؟
بعضی دیگر از زنان از بیکاریِ کشنده شکایت دارند، کاری ندارند که انجامش دهند، مدام ناراحت و افسرده اند به خواب پناه میبرند تا از این وضعیت بد رهایی یابند.!!
اینها تا ظهر میخوابند پس انتظار داری که چه وقت کارهای نیک انجام دهند؟ واقعا چه وقت برای انجام وظایفشان به پا خواهند خواست؟ اگر از او بپرسی که چه چیزی برای دیدار با پروردگارت آماده نمودی؟ با اینگونه جوابها ترا دست به سر میکند: وقتی پا به سن گذاشتم اعمال نیک انجام خواهم داد یا میگوید بعد از اینکه به سن چهل سالگی رسیدم به حج میروم و….
آیا او نمیداند که شیطان درون قلب بیکار آشیانه میکند و بیکاری مرضی است که سبب حسد، غیبت و مصروف شدن به کارهای بیارزش میشود؟! امام شافعی رحمه الله میفرماید: «اگر نفس خود را به حق مصروف نکردی، نفست ترا به باطل مشغول میکند.» و اما قلب آکنده از ایمان هیچ خلائی در آن نیست.
ضایع نمودن وقت آنگونه که ابن قیم رحمه الله بیان نموده است از مرگ بدتر است، چون ضایع کردن وقت انسان را از الله و روز آخرت باز میدارد در حالیکه مرگ، انسان را از دنیا و اهل آن جدا میسازد!
همچنان نقل شده است که بزرگترین هلاکت در دو چیز است که اصل همهی هلاکت هاست:هلاکت قلب و هلاکت وقت. ترجیح دادن دنیا بر آخرت سبب هلاکت قلب میگردد و داشتن آرزوهای طولانی و همیشه در خواب و خیال به سر بردن باعث هلاکت (اتلاف) وقت میشود، چرا که همهی فسادها ریشه در تبعیت از هوای نفس و آرزوهای بی حد و مرز دارد و خیر و صلاح در پیروی نمودن از راه راست و آمادگی گرفتن برای دیدار با الله نهفته است.
در زندگی واقعی مردم مثالهای دردناک زیادی از اتلاف وقت وجود دارد از جمله داستان این مادر:
در یکی از روزها بعد از انتهای روز درسیدخترک به خانه برمیگردد، او هر چه در میزند کسی جواب نمیدهد تا اینکه زن همسایه از خانهاش بیرون میشود و از دخترک میخواهد که به خانهی آنها برود… در دست دختر یادداشتی بود که مادرش را به مکتب دعوت نموده تا علت تاخیر دخترش را بگوید…!
در حالیکه مادرش هنوز در خواب عمیق به سر میبرد!!
خواب بیش از حد وقت را ضایع میکند و سبب غفلت میگردد، پیامبر مربی ما (ص) یک روز صبح دخترش را دید که خواب است، اورا بیدار نمود و فرمود: دخترم برخیز و از جملهی غافلان مباش!
خانم هایی که استراحت را دوست دارند و خواب و خیال را بر کار فعالیت ترجیح میدهند بیش از همهی مردم از پذیرفتن مسؤولیت گریزاناند و بیشتر از همه دلتنگ و ناراحتند! نفسانسان همانگونه که از سختی و مشقت خسته میشود استراحت بیش از حد نیز برایش خستهکننده است، زن موفق کسی هست که از وقتش به بهترین نحو ممکن استفاده نموده و خودش را به کارهایی مصروف کند که در روز آخرت برایش نفعی برساند، او حریصانه میکوشد که وقتش در غیر از طاعت الله هدر نرود.
روایت شده است:( کسیکه یک روز از عمرش را سپری کند بدون اینکه در آن حقی را ادا کند، یا فرضی را به جای آورد، یا به مجد و بزرگیی که آرزو دارد دست یابد، یا مورد ثنا و ستایش قرار گیرد، یا بنیانگذار یک کار نیک باشد، یا علمی را کسب نماید؛ در حقیقت حرمت آن روز خود را نگه نداشته است.) و چقدر زیاداند زنانی که حرمت روزهایشان را نگه نمیدارند.
یکی از پدیدههای تباهکننده که بر خانوادههای ما هجوم آورده است: بیتوجهی به زمان است، خانوادهی امروزی با داشتن مسؤولیتهای کمتر و وسایل راحتی بیشتر انتظار میرود که وقت کافی داشته باشد تا از آن به نحو احسن استفاده نماید، اما حقیقت خلاف این است!
امراض ملتهای معاصر به ما نیز سرایت نموده، زن با سستی و کسالت از بسترش بلند میشود، آنگاه از تلنبار شدن کارها شکایت میکند… ساعتها از وقتش را در انترنت سپری میکند سپس با شتاب برای انجام کارهایش میرود، از خودش میپرسد: چه قدر زود وقتم تمام میشود هیچ خیر وبرکتی در آن نیست؟!
بینظمی و آشفتگی در خانهاش ریشه میدواند و همهی جوانب زندگیش را فرامیگیرد: در عبادت تنبلی میکند و بعد به دنبال توجیه این تقصیرش برمیآید… وظایف اجتماعیاش را به موقع انجام نمیدهد،او یک فرد ناکارآمد، حتی برای نزدیکترین کسانش، نسبت به خانهاش بیتوجه بوده و مدام عذر و بهانه میآورد که او بینهایت مصروف است! حتی به سر و وضعش نمیرسد و از لباس و ظاهر نامناسبی برخورداراست.
آیا راه حلی برای رهایی از اتلاف وقت وجود دارد؟
اول: داشتن برنامه برای انجام کارهای روزانه و پیروی نمودن از یک برنامهریزی دقیق ضروریست، برای اینکه از وباء تنبلی و سستی در امان بمانیم، نخست باید در وقت بیدار شدن از خواب منظم باشیم و کارهای مانند؛ ادای نماز در اول وقت، انجام کارهای روزانه، وعدههای غذائی، وظایف اجتماعی، وظایف دعوی و مراقبت از فرزندان و… را طبق برنامه انجام دهیم. برنامهریزی باید خوب با دقت و مهارت انجام شود، بدانیم که چه میخواهیم انجام دهیم تا برای تحقق آن تلاش کنیم، برای دستیابی به نتایج دلخواه نباید عجله کنیم بلکه با صبر و یاری خواستن از الله به هدفخود دست خواهیم یافت و با افزایش مهارتهای خویش میتوانیم شیوهی زندگی خود را بهبود ببخشیم. نظم خوب و عدم اتلاف وقت همان چیزی است که ما را برای انجام کار ثمربخش و تحقق سعادت خانواده کمک میکند.
زن عاقل و فرزانه از مهارتهای مختلف برای اداره نمودن وقت استفاده میکند: اگر آغازین روزهای زندگی مشترک اوست باید کارهای را که در آن مهارت ندارد لیست کند، این کار او را در شناخت چیزهایی که عملاً در زندگی مشترکش بدان نیاز دارد کمک میکند و از کارهای که وقت را هدر میهد؛ مانند مکالمات بیارزش و امثال آن رهایی میبخشد، بنابراین در تدبیر امور زندگیاش ماهر گردیده و کارآیی وی افزایش مییابد.
یک روز به عمر بن عبدالعزیز گفته شد:( کار امروز را برای فردا بگذار، فردا انجامش بده) عمر رحمه الله فرمود: کار یک روز مرا اینگونه خسته نمود، پس چگونه خواهد بود اگر کار دو روز را انجام دهم؟!
آیا جای تأسف نیست که میانگین کار مفید یک اروپائی ۷ ساعت است در حالیکه میانگین کار یک مسلمان فقط ۳۰دقیقه است!
واقعا جای تأسف است، عاقبتِ غفلت و اتلاف وقت، ما را نگران میکندمخصوصا حالت زندگی زنان که بیش از مردان نگران کننده است.
دوم: برای استفادهی درست از وقت ترتیب نمودن اولویتها ضروری است، باید هر کار را بنا بر اهمیتی که دارد در اولویت قرار دهیم، سپس برای انجام آن برنامهریزی خوب و دقیق داشته باشیم، سعی کنیم برنامهی ما تا حد ممکن انعطافپذیر باشد، تا در اجرای آن احساس شکست نکنیم. تلاش نماییم که برنامههای خود را زیر نام حس نوع دوستی بر حسب اولویتهای دیگران قرار ندهیم، اجازه ندهیمکه اوقات مان را بیهوده ضایع کنند، تعارفات اجتماعی را، ولو اندک هم باشد برتر از همهی اولویتهایمان قرار ندهیم، در حقیقت یکی از بزرگترین اتلافکنندههای وقت تسلیم شدن در مقابل امور ناگهانی و اتفاقی است که انسان همه روزه با آن روبرو میشود، این تسلیم شدن کارآیی فرد را از وی سلب نموده و وقتش را کاملا در اختیار دیگران قرار میدهد.
بعضی از خانمها به محض اینکه زنگ تلفن را میشنوند با عجله گوشی را بر میدارند و نزدیک به یک ساعت را به حرف زدن میگذرانند، حرفهای که هیچ فایدهی در آن نیست… بنابراین دیگر فرصتی برای مطالعه، یا تکمیل نمودن کارهای محول شده، یا افزایش دادن مهارتهایشانباقی نمیماند، یا اینکه از سوختن غذا در حین مکالمهی تلفنی شکایت دارند! نخستین کاری که این دسته از خانمها باید انجام دهند، این است که عذرخواهی را یاد بگیرند و با زیرکی و مهارت از مکالمات غیرضروری نجات پیدا کنند. من نمیگویم که از ارتباط با دیگران فرار کنیم اما این بدین معنا نیست که تسلیم خواستههای دیگران شده و وقت خود را برای همه کس ضایع کنیم. با محدود نمودن مکالمات تلفنی میتوان تا حد زیادی از اتلاف وقت جلوگیری نمود، یا اینکه فقط مکالمات مهم را پاسخ دهیم و مکالمه به اندازهی نیاز باشد و همچنین از دیدارهای بیارزش و شبنشینیهای طولانی باید خودداری کنیم. البته بعضی از افراد طوری اولویتها را دستهبندی میکنند که مردم خوشحال شوند و یا دیگران خوشوقت باشند…
سوم: کمک گرفتن از دیگران میتواند وقت مناسبی را ذخیره کند، مشروط بر اینکه فرد مورد نظر توانائی انجام آن کار را داشته باشد، هر خورد و کلانی را نباید بکار وادارد. خودش را به انجام کاری که پسر کوچک یا خدمتکارش میتوانند انجامش دهند مصروف نمیکند بلکه تقسیم وظایف را به نحو احسن انجام داده و هر کس به اندازهی توانش مسؤولیتی را به عهده میگیرد.
اما بعضی از خانمها به حد وسواسگونهای میخواهند همهی کارها را خودشان انجام دهند، طوری که میترسند هر کاری را به دیگران بسپارند، طوریکه وقتشان را در انجام کارهای بسیار ساده تلف میکنند که این خلاف حکمت مطلوب است…آیا او نمیخواهد که پیشرفت نماید و خودش را به بهترینها عادت دهد؟! او مدیر خانه است، نه کارگری که همهی کارهای خانه را میخواهد به تنهایی انجام دهد.
با تبعیت از سلف صالحمان، در کمک خواستن از دیگران نباید زیادهروی کنیم، بلکه این درخواست کمک حتما باید به اندازهی نیاز باشد: از ابی مسلم خولانی روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود: “ألا تبايعون رسول الله؟!” قال: فبسطنا أيدينا وقلنا: قد بايعناك يا رسول الله، فعلام نبايعك؟…الحديث وفيه:”ولا تسألوا الناس شيئًا” فلقد رأيت بعض أولئك النفر يسقط سوط أحدهم فما يسأل أحدًا يناوله إياه)آیا با من بیعت نمیکنید؟! گفت دستان خود را دراز کردیم و گفتیم با شما بیعت نمودیم یا رسول الله، اما بر چه چیزی با شما بیعت نماییم؟… در قسمتی از حدیث چنین آمده است از مردم چیزی نخواهید. از آن پس بعضی از آن افراد را دیدم که تازیانهی شان میافتاد اما از کسی نمیخواست که آن را به دستش بدهد.
با همت و آگاهی کارها به راحتی و سادگی انجام شده وبا تبادل همکاری با دیگران فشارهای زندگی کاهش مییابد و وقت بر باد نمیرود.
چهارم: مسدودنمودن راهای نفوذ شیطان توسط جلوگیری از اختلاف و درگیری که ضایع کنندهی انرژی، فکر و وقت است. دعوا و بگومگو باعث به انجام نرسیدن کارهای مهم میگردد، این در همهی زمینههای زندگی صدق میکند اما در خانواده جدیتر و واضحترجلوه میکند، از جمله بدترین نوع آن بدگمانیهامیان زن و شوهرها است، در حدیث صحیح آمده است که پیامبر علیه السلام فرمود صلى الله عليه وسلم: (إن إبليس يضع عرشه على الماء، ثم يبعث سراياه. فأدناه منه منزلة أعظمهم فتنة، يجيء أحدهم فيقول: فعلت كذا وكذا، فيقول: ما صنعت شيئًا. ثم يجيء أحدهم فيقول: ما تركته حتى فرقت بينه وبين امرأته، فيدنيه ويقول: نعم أنت، فيلزمه. (رواه مسلم وغيره)/ شیطان عرش خویش را بر آب گذاشته و گروه های خود را می فرستد، نزدیکترین کس در نزد او همان است که بزرگترین فتنه را به پا کرده باشد. یکی از آنها آمده و می گوید: چنین و چنان کردم، شیطان می گوید: کاری نکردی. سپس دیگر آمده می گوید: از کارم دست نکشیدم تا آن زمان که بین مرد و همسرش تفرقه انداختم، شیطان او را به خود نزدیک کرده می گوید: بلی تو واقعاً کاری کردی، آنگاه او را قرین و همدم خویش می سازد.) از شر شیطان به خدا پناه میبریم. یک خانم بادرایت باید تمام سعی خود را به خرج دهد تا خانوادهاش را از هر گونه اختلاف دور نگهدارد، اول از همه باید راههای بروز اختلاف را ببندد و این با حسن ظن ممکن میگردد عمر رضي الله عنه فرمود: «لا تظنن بكلمة خرجت من أخيك المسلم إلا خيرًا وأنت تجد لها في الخير محملًا». یعنی: به سخنی که از زبان برادر مسلمانت برمی آید، جز گمان خیر مبر، چون در آن سخن از یک راهی می توان احتمال خیر داد. ابن مبارك رحمه الله میفرماید: المؤمن يطلب المعاذير، والمنافق يطلب العثرات. مومن به دنبال عذر و بهانه میگردد(تا ببخشد) و منافق به دنبال اشتباهات. صبر، احسان و حسن ظن قلبها را به هم نزدیک نموده و اوضاع خانوادههارا که به منزلهی ستونهای جوامع بشری هستند استوار میسازد.
پنجم: توجه نمودن به شرایط و اوقات مناسب در ترتیب نمودن اولویتها: چنانچه امام ابن قیم رحمه الله میفرماید: برای کسب رضایت پروردگار باید تلاش کنیم در هر وقت عملی را که لازم و ضروری است و در همان لحظه مناسب است انجام دهیم، مثلا؛ در وقت حضور مهمان بهترین کار ادا نمودن حق مهمان(پذیرائی) است به جای ذکر مستحب و اینگونه است ادای حق همسر، شوهر یا خانواده.
بهترین کار در اوقات سحر: مشغول شدن به نماز،تلاوت قرآن، ذکر و دعاست.
پسندیدهترین کار در هنگام اذان: ترک نمودن ورد و نیایش و تکرار نمودن کلمات مؤذن میباشد.
بهترین کار در وقت نمازهای پنجگانه: جدیت در ادانمودن آن به بهترین شکل ممکن و پرداختن به آن در اول وقت و نصیحت دیگران به ادای آن.
بهترین کار در وقت نیاز محتاج به مساعدت با جان و مال: شتافتن به کمکش و برطرف کردن نگرانیاش و ترجیح دادن این کار بر اورادت میباشد.
بهترین کار در وقت تلاوت قرآن: حضور دل وتلاش برای تدبر و فهم آن است، طوریکه گویا الله با تو سخن میگوید، بعد از درک و فهم و تدبر در آن برای اجرای اوامر آن عزم راسخ داشته باش، چون تو از طرف کسی مخاطب شوی که از سلطان بزرگی که رعیتش را مخاطب می کند، نیز بزرگتر است.
بهترین عمل در زمان ایستادن در عرفات:دعا کردن با تضرع و خشوع و ذکر نمودن بدون روزه است؛ چرا که روزه گرفتن سبب ضعف وی میگردد.
با فضیلتترین عمل در دهه ذیالحجه: افزودن عبادات نفلی، مخصوصا تکبیر،تهلیل و تمحید، چون این کار بافضیلتتر از جهاد نفلی است.
بهترین عمل در دهه اخیر ماه رمضان: در مسجد بودن، خلوت و اعتکاف و کنارهگیری کردن از مخالطت با مردم و مصروف شدن با آنهاست، تعداد زیادی از علماء بر این باوراند که این کنارهگیری از مردم حتی اگر برای آموزش علم و قرآن برای شان هم باشد بافضیلتتر است.
بهترین کار در وقت مریضی یا مرگ برادر مسلمانت، عیادت وی و شرکت نمودن در تشییع جنازهاش میباشد.
بهترین عمل در وقت مواجه شدن با مصیبت و آزار و اذیت مردم: ارتباط داشتن با مردم و صبرنمودن در برابر اذیتشان و فرارنکردن از آنهاست، چون مسلمانی که با مردم رابطه دارد و بر آزار و اذیتشان صبر میکند بافضیلتتر است از مسلمانی که با مردم سروکار ندارد و مورد اذیتشان قرار نمیگیرد. بهتر است که در انجام کار خیر با مردم یکجا باشد و در هنگام انجام کار شر از آنها دوری جوید، اما اگر میفهمید که با بودن او آن شر از بین میرود یا کاهش مییابد در اینصورت بهتر است که با مردم یکجا شود و در آن شر نیز از آنها جدا نگردد.
و خلاصه اینکه بهترین عمل در هر حالت و هر زمانی ترجیح دادن رضایت الله در آن حالت و زمان است، و پرداختن به کاری که در آن زمان لازم است و در آن لحظه انجام آن را اقتضا میکند.
گفته شده است: که از حماقت آشکار این است که وقت خود را در انجام کاری بیارزش ضایع کنی، در حالیکه کار مهمتری را میتوانی در آن وقت انجام دهی.
ابن الجوزي رحمه الله میگوید: «ترجیح دادن چیزی که مهم نیست بر چیزی مهمتر از آن، از تلبیس شیطان است.»