حسن ظن و خوشبيني
به همان نسبت که سوء ظن زیاد موجب ویرانی جامعه و بدبختی انسانها وتشتت کارها وناراحتی جسم و روح است حسنظن مایه آرامش و وحدت است. حسنظن مانند سوءظن هم در مورد خداوند و هم نسبت به مردم وجود دارد؛ هنگامی که این واژه در مورد مردم به کارمی رود مفهوم آن این است که هر کاری که از کسی سرزند را بر وجه صحیح حمل ميکنند. مثلاً: وقتی که مردی را با زن ناشناسی ميبینند می گویند همسر یا محرم اوست و یا هنگامی که شخصی اقدام به ساختن مسجد یا بنای خیر دیگری ميکند مقتضای حسنظن آن است که ميگوید این عمل را با انگیزه الهی و نیت خیر خواهانه انجام داده است وهنگامی که راجع به خداوند به کارميرود منظور از حسنظن اینست که به وعدههای الهی امیدوار باشد وعده رزق و روزی، یاری کردن یارانش، آمرزش گناهان و مانند اینها؛ زیرا حسنظن مایه آرامش قلب و سلامت دین است.
آوردهاند که حسن ظن، ریشه نیکی و حسن ایمان دارد و دلیل برسلامت سینه( جان و نفس او) است. نشانه حسنظن آن باشد که هرچه را مينگرد به چشم پاک و نیک بنگر و عیب بین نباشد؛ چرا که خدای متعال صفاتی در انسان قرار داده که اقتضای آن حسنظن و گمان نیک است. درقران کریم ميخوانیم:« الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ » (فتح:۶)( مردان و زنان منافق و مشرک به خدا گمان بد ميبرند.)
« يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ » (عمران:۱۵۴)( منافقان گمانهای نادرستی همچون گمانهای دوران جاهلیت دربارۀ خدا داشتند.)
در هر دو آیه فوق در مورد منافقین گفته ميشود که آنها گمان ميکردند، خداوند پیامبر خود را یاری نخواهد کرد بنابر این انسان باید در مورد خداوند گمانی مناسب با مقام او داشته باشد.
همچنان در جاهای دیگر از کتاب الله متعال ميخوانیم که
« نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » (حجر:۴۹)(پروردگار تونسبت به مردم با اینکه ظلم ميکنند دارای مغفرت است) پس ميبینیم که در دو آیه فوق انسان را به لزوم امیدواری و حسنظن ارشاد مي کند. حسنظن به خدا این است که به جز او به کسی امیدوار نباشی و جز از گناهانت نترسی.
خوش بینی به خدا از لوازم ایمان، بلکه حقیقت ایمان است؛ زیرا ایمان به معنای گرویدن است پس از شناخت و باور داشتن خدا به رحمانیت و ربوبیت و راستی و درستی کارهایش و سایر صفات کمالیهاش، آن گاه به خدا بگرود. یعنی او را بزرگ داند و دوست دارد و برای او ذلیل و فرمانبردار گردد و امید رسیدن به هر خیری را از او داشته باشد این است معنای گرویدن به خدا، پس هر که حالت بدبینی به خدا در او باشد در آن حال از خدای خود بریده و از او فاصله گرفته و بيعلاقه شدهاست و این همان بيایمانی است بنابر این خوش بینی به پروردگار در هر حال واجب ولازم است.