ملی گرایی از نظر ما
ملی گرایی از نظر ما
جمعیت اصلاح دعوت اسلامی می باشد، «اسلامی» به همان معنای شامل و کامل آن، که مرجع آن کتاب الله تعالی، سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم و فهم سلف صالح و امامان مجتهد امت باشد.
کتاب الله اساس اسلام است و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان کننده و شرح کننده کتاب الله است، هر چه سیرت سلف صالح رضوان الله علیهم اجمعین است، آنها در حقیقت حاملین تعالیم و ارشادات اسلام و منفذین و عملی کننده گان آن بودند، آنها نمونه های زنده و تصویر محسوس و ملموس تعلیمات و ارشادات دین مبین اسلام هستند.
ما در دین اسلام و ارشادات آن محبت با وطن، خاک و سرزمین را مشاهده می کنیم، اسلام مخالف وطن دوستی و محبت با وطن نیست، اما به شرطیکه این محبت در مقابل محبت خدا، رسول و دین اسلام نباشد. پس اینگونه محبت با وطن، آبادی آن، خدمت وطن و کشور و تربیة همه جانبه هموطنان و همکاری و کمک با آنان از خواسته های اسلام می باشد.
مردم، بهویژه در شرق، با فراخوان میهن دوستی [ملیگرایی] و گاه با فراخوان قومگرایی اغوا شدهاند؛ زیرا ملتهای شرقی درک میکنند که غرب با آنان رفتار سوء داشته و عزت و کرامت و استقلالشان را لگدمال کرده و به مال و جانشان یورش برده است. ملتهای شرقی از آتشی که غربیان برافروختهاند و آنان را در آن انداختهاند دردمنداند و با تمام توان، نیرو، جهاد و صلابت در پی رهایی از آنند. بنا براین رهبران سیاسی و اجتماعی، روزنامهها و کتابها، نویسندگان و خطیبان و سخنوران شرق مردم سرزمینشان را به میهندوستی و شکوه ملیگرایی فرا میخوانند؛ و این خوب و پسندیده است.
اما متأسفانه ملتهای مسلمان شرقی نمیدانند که اسلام به این موضوع کاملتر، متعالیتر و شرافتمندانهتر از آنچه در زبان غربیان و نوشتههای اروپاییان دیده شده، توجه دارد. ملتهای مسلمان شرق از پذیرش این حقیقت سر باز میزنند و به تقلید از سنتها و رسمهای کهن و منسوخشده میپردازند و گمان میکنند که اسلامخواهی با میهندوستی جمع نمیشود؛ و هر کدام از این دو در مسیری جداگانه در حرکت است. تا آنجا که عدهای دیگر بر این باورند که اسلامخواهی وحدت ملی را خدشه دار میکند و رشتة بههمپیوستة جوانان را از هم میگسلد.
این پندار اشتباه، برای ملتهای شرقی از هر دیدگاهی خطرناکتر است؛ به همین سبب، باید دیدگاه جمعیت اصلاح و دعوت شان را درباره میهندوستی اعلام کنیم:
ما چه گونه ملی گرایی می خواهیم
شوق و محبت ملیگرایی
اگر مقصود ملیگرایان دوستداشتن سرزمین، دلبستگی، محبت و ابراز احساسات برای آن است، امری است که از یکسو در سرشت انسان نهاده شده است، و از سوی دیگر، اسلام مسلمانان را به آن فرمان داده است. همان بلالی که همه چیزش را در راه اعتقاد و دینش فدا کرد، در مسیر دارالهجرة (مدینه) شوق و شور خود را نسبت به وطنش، (مکه) در نهایت رقت و حلاوت و در قالب شعر چنین بیان میکند:
ألا ليت شعري هل أبيتَنَّ ليلةً *** بـــــــوادٍ وحـــــــــولي إذخرٌ وجليلٌ
وهـــــــــــل أرِدَّنَّ يوماً مياه مجنـــــــــــةٍ *** وهل يبدُوَنَّ لي شامة وطفيل
(ای کاش میدانستم آیا شبی را در آنجایی میگذرانم که پیرامون من گیاهان اذخر و جلیل باشد؟ آیا روزی به آبهای مجنه وارد خواهم شد؟ و آیا سرزمین شامه و طفیل برایم آشکار خواهد شد؟).
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم وصف مکه را از زبان «اصیل ابن سفیان» شنیدند و از شوق آن اشکهاییشان جاری شد و فرمودند:
«یا اصیل دع القلوب تقر».
(ای اصیل، بگذار دلها آرام باشند).
عزت و آزادی با ملیگرایی
اگر مقصودشان این است که باید برای آزادی میهن از دست غاصبان و حفظ استقلال آن کوشید و در اعماق جان فرزندان آن نهال عزت و آزادی کاشت، ما با آنان موافق هستیم، اسلام در این مورد بسیار با صلابت سخن گفته است:
{وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ} [المنافقون:۸]
(وعزت از آن خدا و پیامبر او و مؤمنان است؛ اما منافقان نمیدانند).
{وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا} [النساء:۱۴۱]
(و هرگز خداوند راهی برای کافران به منظور تسلط بر مؤمنان قرار نخواهد داد).
ملیگرایی با هدف همبستگی ملی
اگر مقصود شان از ملیگرایی، تقویت رابطه میان افراد یک کشور و ارشاد شان به چگونگی استفاده از ملیگرایی برای رسیدن به منافع آنان است نیز ما موافقیم و اسلام آن را فریضهای لازم میداند و پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمودهاند:
«وَكُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا».
(بندگان خدا و برادر یکدیگر باشید).
قرآنکریم نیز فرموده است:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ} [آل عمران:۱۱۸]
(ای کسانی که ایمان آورده اید! از غیر خودتان، [دوست و] همراز نگیرید. آنان از هیچ نابهکاری در حق شما کوتاهی نمیکنند. آرزو دارند که در رنج بیفتید. دشمنی از لحن و سخنشان آشکار است؛ و آنچه سینههایشان نهان میدارد، بزرگتر است. در حقیقت، ما نشانهها [ی دشمنی آنان] را [برای شما] بیان کردیم، اگر تعقل کنید).
ملیگرایی حزبی
اگر مقصود از ملیگرایی، تقسیم امت به گروههای متعار ض و به منظور درگیری، کینهتوزی، ناسزاگویی، تهمتزدن، حیله در کار یکدیگر و پیروی از روشهای پستی باشد که هواهای نفسانی و اغراض دنیوی اقتضا میکند؛ و مبنای آن منافع شخصی است؛ و دشمن از آن به سود خویش بهرهبرداری میکند؛ و به آتش تفرقه دامن میزند؛ و مردم را بر باطل گرد میآورد؛ و پیوندها را از هم میگسلد؛ و همکاری و همیاری را نابود میکند – طوری که هیچکس پیرامون خود نمیاندیشد؛ و جز سرای دشمن، کعبة مقصودی ندارد، و جز با زایرانش محشور نیست- این نوع وطنگرایی پوچ و ساختگی است که نه برای دعوتگران آن خیری در بردارد و نه برای مردم. اینک میبینید که ما خود از داعیان ملیگرایی هستیم؛ و با افراطیترین میهنپرستان بر سر منافع ملت و کشور همکاری میکنیم. باوجود این میبینید که دعوت گستردة ما به ملیگرایی، نه تنها که از محدوده و چارچوب آموزههای اسلامی خارج نیست، بلکه ملیگرایی بخشی از آن است.
حد و مرز ملیگرایی در دیدگاه ما
اما وجه اختلاف ما با داعیان ملی گرایی در این است که ما مرزهای میهندوستی را با اعتقادات تعیین میکنیم؛ اما آنان با مرزهای زمینی و جغرافیایی. از نظر ما هر بخش از زمین – که در آن مسلمانی زندگی میکند و لا اله الا الله محمد رسول الله میگوید- بخشی از میهن ما است؛ و در نزد ما حرمت و قداست دارد؛ و نسبت به آن محبت و اخلاص داریم؛ و در راه سربلندی و خیر آن جهاد میکنیم. همه مسلمانان – در هر محدودة جغرافیایی- از خانواده و برادران ما هستند که به آنان اهتمام میورزیم؛ و غمخوارگیشان را میکنیم؛ و با عواطفشان همنوا و همآهنگ هستیم. در صورتی که ملیگرایان چنین نیستند؛ و برای آنان جز سرزمین کوچکشان در بخشی از زمین، چیز دیگری اهمیت ندارد. این تفاوت عملی، زمانی آشکار میشود که ملتی بخواهد خود را علیه دیگری تقویت کند. ما راضی نیستیم که یک کشور علیه دیگر کشورهای اسلامی خود را تقویت کند؛ بلکه اقتدار و نیرو را برای همه میخواهیم؛ اما هواداران ملیگرایی صرف، در این کار هیچ اشکالی نمیبینند. از اینجا است که روابط از هم میگسلد؛ نیروها به ضعف میگراید؛ و دشمن، کشورهای اسلامی را به جان هم میاندازد.
هدف ملیگرایی در دیدگاه ما
مطلب دیگر آنکه، تنها مقصد میهنپرستان رهایی کشورشان است و برای تقویت آن همچون اروپا فقط به جنبههای مادی توجه دارند؛ لیکن ما معتقدیم که انسان مسلمان مسؤولیتی بزرگ بر دوش دارد. او باید در راه انجام آن جان و مال و سرمایهاش را فدا کند. این مسؤولیت، یعنی: هدایت مردم با نور اسلام و به اهتزاز درآوردن پرچم آن در اقصا نقاط جهان. در این راه نباید هدف او مال، جاه و سلطهجویی بر کسی باشد؛ و نباید ملتی را برده خود بخواهد؛ بلکه غایت و هدف او، خشنودی خداوند و سعادت جهانیان با پیوستن به دین او و اعتلای کلمة الله است. این همان است که سلف صالح را بر آن داشت تا به آن فتوحات مقدس همت گمارند؛ فتوحاتی که دنیا از آن دهشت آورد؛ و با سرعت و بر پایة عدالت و بخشش و فضل، بر همهچیز چیره شد و استحکام یافت. به طوری که تاریخ همانند آن را به یاد ندارد.
وحدت
میخواهم شما را به بیارزش بودن پندار کسانی آگاه سازم که میگویند: رفتن در پی این مبدأ، وحدت ملی را از هم میپاشد؛ و دلیلشان این است که ملت ما از اصول ادیان گوناگونی تشکیل شده است. چون اسلام دین وحدت و مساوات است و رابطه نیک میان همگان را – مادامی که در راه خیر همکاری کنند- تضمین کرده است:
{لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ} [الممتحنة:۸]
(خداوند شما را باز نمیدارد از اینکه نیکی و بخشش کنید؛ و عدالت ورزید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیدهاند؛ و از شهر و دیارتان شما را بیرون نکردهاند. بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد).
پس اختلاف از کجا می آید؟
در پایان کفایت می کند که مردم بدانند جمعیت اصلاح با هر کس در سعادت کشور و جهاد در رهایی و خیر و پیشرفت آن اتفاق دارد، با هر کس که با اخلاص در این باره تلاش می کند همکاری می نماید، و فعالیت هایش را ارج می نهد.
همه فعالیت های ما برای ملت دردکشیده افغانستان است، ما از عقیده و ارزش های آنها حمایت می کنیم، برای وحدت ملی آنها تلاش می ورزیم، بخاطر غنامندی فرهنگ رسانه ها و نشرات داریم، بخاطر بلند بردن سویه علمی آنها مدارس و مکاتب مختلف داریم، بخاطر صحت و سلامتی آنها کلینک ها و شفاخانه ها را تأسیس می نماییم، به مردم نادار و غریب توجه داریم، از مردم ثروتمند جمع آوری نموده و به مردم نادار و غریب توزیع می نماییم، ما در بین افغان ها بخاطر توقف جنگ و آوردن صلح حقیقی کار می کنیم، علمای این کشور را متفق می سازیم تا بین هموطنان خود وحدت، محبت با دین و وطن را تقویه سازیم، آنها را دعوت می نماییم که بخاطر غنامندی اقتصاد کشور خود از تولیدات داخلی خود استفاده نمایند.
ما افغانستان را آباد و ملت افغان را خوش و شاد می خواهیم.