جایگاه زن در اسلام

جایگاه زن در اسلام

نویسنده: فریده خالقی


در ادوار گوناگون تاریخ “زن وجایگاه زن” در ادیان‌ و ایدیالوژی‌ها، موضوع‌ بحث برانگیز‌ و قابل غور بوده و هم‌ اکنون‌ نیز همچنان یک‌ مسٲله باقیست‌ و هنوز بند و بحث‌هایی‌ هدفمند و گاهی‌ سودجویانه‌ای درین‌ باب صورت می‌گیرد.
مسٲله ی زن اما مشخصاً درشرق، بیشتر برجسته و بارز است و این برجسته‌بودن‌ عوامل‌ مشخصی نیز دارد، که از جمله به این نکات می‌توان اشاره کرد:
* عدم‌ دسترسی‌ زنان‌ به آگاهی و درک لازم در رابطه به چگونگی حقوق‌ و جایگاه‌ شان‌ در مکتب‌ها و ادیان‌ و تن‌دهی نا آگاهانه‌ به امیال بشری مدعیان‌ تفکر حاکم به عنوان تفکر دینی.
* مطرح‌ کردن‌ حق و جایگاه‌ زن بیشتر به عنوان‌ یک فن‌ و برنامه‌ی غرض‌ آلود و سود آور مقطعی.
* خلاصه‌ کردن جایگاه زن در امور به شدت پیش‌ پا افتاده و خلاف فطرت سالم انسانی‌.
* برخورد جاهلانه، سلیقوی‌ و غریزی‌ با پدیده‌ی زن و حقوق و امتیازات‌ معنوی-اجتماعی او.
حد اقل هر کدام از عوامل فوق باعث شده تا زنان وجایگاه زنان برای‌ خود شان مسئله‌ی حل ناشده باقی بماند.
کاری که تا این مدت‌ به عنوان داعیه‌ی حق‌خواهی و تلاش بر سکوی‌ حضور‌ کشاندن‌ زنان در صحنه‌ و گویا برگرداندن‌ حقوق‌ دست نیافته‌ی‌ شان به زنان‌ از سوی زنان و مردان‌ و انجمن‌ها و انجو‌های‌ مشخص‌ صورت‌ گرفته، نه‌تنها در بسا موارد کمکی‌ به دستیابی زنان به جایگاه و حقوق شان نکرده؛ بلکه هنوزهم زن را به حاشیه رانده و حتا‌ نسبت به حقوق فطری و اسلامی‌ شان جاهل نگه‌ داشته است.
بیشتر زنانی به این شعارها وبرنامه ها توجه نشان دادند، که کمترین‌ فهمی از حقوق تعریف شده‌ی شان در دین نداشتند.
اگربه این تلاش ها عمیق بنگریم، متوجه خواهیم شد که چقدر کاستی وکمبودی در خود دارند و هیچ کدام زنان را به جایگاه برتر نرسانده، بلکه بیشتر از حقوق والایی که برای شان از طرف خدای عادل وبزرگوار تعیین گردیده، دور نگه داشته شده اند.
زنان در شرق زمانی به جایگاه می‌رسند، که از جایگاه و حق تعریف‌ شده‌ی شان در پرتو آموزه‌های اسلام آگاهی داشته و آن حقوق و جایگاه‌ را با فهم و درایت دینی در روشنی شرع هضم‌ کنند و به شناخت کافی از خویشتن‌ و جامعه‌‌ برسند.
اینجاست، که با اطمینان خاطر به آنچه از موقعیت‌ مادی و معنوی‌ عزت‌مند و موافق به فطرت دست یافته و از زندگی‌ بهره‌ی‌ کافی برند.

اسلام، آیین کامل وجامع است که پیروانش‌، به ویژه زنان را قدر و منزلت خاصی داده تا آنجا که هیچ تفاوت امتیازی و معنوی جز تقوا میان مرد و زن قائل نشده‌ و برای شان معیارهای مشخص و لازمی از یک حیات آبرومند و با عزت را به معرفی گرفته است.
زنان در اسلام به مثابه‌ی ملکه‌ی است که فقط حکم می‌راند و از حکم‌روایی خود لذت می‌برد.
اگر به آموزه های دینی ما عمیق‌ نگاه شود و فهم ما از آن ناقص و کج و کم نباشد، بدون شک ما جایگاه‌ والای‌ را در اسلام برای زن در میابیم‌ که در هیچ اندیشه و ایدیالوژیی‌ وجود نداشته‌ و بشر چنین عظمتی‌ را در هیچ مکتبی غیر از اسلام‌ تجربه نکرده است، اعزاز زنانگی‌، مادرانگی‌ و همسرانگی زن در اسلام‌ چنان‌ با رحمت و فضیلت‌ گره خورده که حتا نبی رحمت‌ ورود بهشت را منوط به رضای او می‌داند و درب بهشت را زیر مقدم زن (مادر) معرفی می‌کند.
اسلام زن را در مقام مشاور بی‌قید و شرط می‌نشاند و راه حل بغرنج‌ترین‌ مسئله‌ را از مشوره‌های مهر‌ آگین‌ او می‌گیرد.
چنانکه‌ تعریف‌ راز نبوت‌ از زبان رسول خدا بر خدیجه و موقف‌ خردمندانه‌‌ی ام سلمه -رضی‌الله عنهما- در صلح حدیبیه‌ گواه این مدعاست.
ما مصداق‌های کمی از زنان بجا رسیده و الگو در تاریخ پر بار اسلام نداریم‌؛ بل تاریخ درخشان اسلام مالامال از مبارزات‌، نام آوری‌ها و رشادت‌های زنان مومنه‌ و با عفتی‌ست‌، که تاریخ به عظمت نام شان‌ افتخار می‌کند.
اگر زنان را از چارچوبی که اسلام مشخص کرده ببینیم‌ و به آنان جایگاه تعریف کنیم‌، درمقایسه با هرمحدوده و چارچوبی که بشر برای زن تعیین کرده، خیلی والا و غیر قابل مقایسه است.
درخاتمه می توان گفت که زنان در اسلام‌ همان‌های اند، که عقل سلیم و فطرت پاک انسانی‌ می‌خواهد.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما میتوانید از برچسب ها و ویژگی های HTML هم استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

بالا