حکومت اسلامی

نظام حکومتی اسلام از مباحثی است که از همان آغاز تاسیس خلافت اسلامی مورد بحث و توجه محقیقین و پژوهشگران در سراسر جهان قرار گرفته افکار و عقول زیادی را بخود مشغول کرده و اندیشمندان بسیاری درین باب قلم زده و کتاب نوشته اند: مرحوم عباس محمود عقاد نویسنده شهیر مصری از اینجمله است که اینک اجمالی از دیگاهش را در باب حکومت اسلامی از کتاب (حکمت قرآنی) می خوانیم:
هر گاه بخواهیم حکومتی را وصف کنیم که قرآن از آن به صفتی از صفات نظام عصری یاد کرده همانا حکومت نظام دموکراسی در بهترین و ضعیت آن می باشد زیرا نظام مشوره و
برابری و منع تسلط فردی است.
وَ)أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ)(شوری آیه ۳۸)
(و کار شان بر پایه مشورت با یکدیگر است.)(وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ) آیه ۱۵۹ ال عمران (در کار ها با آنها مشورت کن) (وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنْ اتَّبَعَكَ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ) (شعرا۲۱۵)(و بال محبت و مودت خود را برای مومنان که از تو پیروی می کنندبگستران)
(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) حجرات ۱۰(فقط مومنان برادران همدیگرند.) (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً) (آیه ۱۱۰کهف) ( ای پیغمبر بگو! من فقط انسانی

همچون شما هستم وامتیاز من این است که من
پیغمبر خدایم و آنچه گفت :بگو؛ می گویم و به من وحی می شود که معبود شما یکی است و بس.)همه پایه های حکومت (مردم بر مردم ) استوار بر این حکومت قرآنی است ولی در نخست دانسته نمی شود که امر در آیه فوق برای کثرت یا بیشترین طبقات از بین سایر گروه ها می باشد.
چون قرآن کریم در این باب آیاتی را به تکرار بیان می نماید که حاکی از آنست که رای و برتری و قبول مسولیت و دانش بطور عام، صفت اکثر مردم نیست و اینک مثالهای از این آیات که گاهی لفظا و زمانی معنا در جاهای پراکنده از سور قرآن بازتاب یافته که مردمان را به صورت عموم وصف نموده همچانکه آنها را بعد از بعثت پیامبر(صل الله علیه و سلم) توصیف می کند)
(وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ
هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ) آیه ۱۱۶ سوره انعام
اگر از بیشتر مردم که کافران و منافقانند پیروی کنی، تو را از راه خدا دور می سازند چراکه آنان جز از ظن و گمان پیروی نمی کنند و آنان جز از روی تخمین و گزاف سخن نمی گویند.)
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً (فرقان ۴۴
(آیا گمان می بریید که بیشتر آنان (چنانکه باید) می شنوند یا می فهمند؟(نه ! آنان تفکر و تعقل

ندارند)ایشان همچون چارپایان هستند و بلکه گمراه تر) (وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنّاً)۳۶ یونس
بیشتر مشرکان (در معتقدات خود)جز از شک و گمان پیروی نمی کنند)
(قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَلا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ
ای هل کتاب بیایید بسوی سخن داد گرانه ای که میان ما و شما مشترک است
( و همه آنرا بر زبان می رانیم باید بدان عمل کنیم و آن این)که جز خدای یگانه را نپرستیم وبرخی از ما برخی دیگر را بجای خدای یکتا به خدائی نپذیرند) وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ (ق ۴۵)
(تو مامور نیستی که آنها را وادار (به ایمان)کنی (و با قهر و اجبار به سوی اسلام بکشانی )
تمام آنچه گفته شد آنست که این حکومت برای مصلحت فرمانبران است، نه فرمان
دهان از حاکم فرمانبری می شود در آنچه از خدا اطاعت می کند و اگر حاکم در اطاعت
و فرمان خدا نبود برای مخلوق فرمانبری
نیست در آنچیزی که معصیت خدا باشد
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ
وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنْكُمْ) (نساء) ۵۹

(ازخدا با پیروی ازقران وازپیغمبر باتمسک به سنت او طاعت کنید وازکارداران وفرماندهان)

ندارند)ایشان همچون چارپایان هستند و بلکه گمراه تر) (وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنّاً)۳۶ یونس
بیشتر مشرکان (در معتقدات خود)جز از شک و گمان پیروی نمی کنند)
(قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَلا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ
ای هل کتاب بیایید بسوی سخن داد گرانه ای که میان ما و شما مشترک است
( و همه آنرا بر زبان می رانیم باید بدان عمل کنیم و آن این)که جز خدای یگانه را نپرستیم وبرخی از ما برخی دیگر را بجای خدای یکتا به خدائی نپذیرند) وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ (ق ۴۵)
(تو مامور نیستی که آنها را وادار (به ایمان)کنی (و با قهر و اجبار به سوی اسلام بکشانی )
تمام آنچه گفته شد آنست که این حکومت برای مصلحت فرمانبران است، نه فرمان
دهان از حاکم فرمانبری می شود در آنچه از خدا اطاعت می کند و اگر حاکم در اطاعت
و فرمان خدا نبود برای مخلوق فرمانبری
نیست در آنچیزی که معصیت خدا باشد
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ
وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنْكُمْ) (نساء) ۵۹

(ازخدا با پیروی ازقران وازپیغمبر باتمسک به سنت او طاعت کنید وازکارداران وفرماندهان)

مسلمان)خود فرمانبرداری نمائید.
(وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعاً بَصِيراً) (نساء۵۸) و هنگامیکه درمیان مردم به داوری نشستید اینکه دادگر انه داوری کنید و این اندرز خداست آن را آویزه گوش خود سازید
(وَمَا وَجَدْنَا لأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَإِنْ وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَاسِقِينَ)(آیه ۱۰۲ سوره اعراف)
(اکثر این اقوام را بر سر پیمان (و وفای به عهد خود) ندیدیم بلکه بیشتر آنان
را نافرمان وگناهکار یافتیم)
وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ
(هود ۱۷)(ولی بیشتر مردم حق را نمی پذیرند و به چیزی که باید ایمان داشت)
ایمان نمی آورند)
(وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ) (انعام ۱۱۱ )(ولیکن بیشتر آنان از این واقعیت که سنت خدا در باره انسانها تغییر ناپذیر است بی خبر اند و حقیقت امر را نمی دانند و نادانند) (وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ)( زخرف ۷۸) (ولی اکثر شما حق را نمی پسندد و آنرا دشمن می دانید)
هر گاه پیروی اکثریت مردم انسان را به گمراهی از مسیر حق سوق داده پس مردم شایسته آن نیستند که فرمان شان قابل اطاعت و پیروی باشد این است که تبعات چنین فرمان با همه پیامدهایش بر مردم وارد می شود، و این است که شوری به اهلش بر می گردد و اهل آن هرگز افراد بی حکمت و غیر صالح نمی باشند اینجاست که همه مومنان در تعامل با یکدیگر بسان برادر می گردند (انماالمومنون اخوه) فقط مومنان برادران یکدیگراند ولی سزاوار پیروی کسانی اند که دانا تر می باشند.
(قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ) (زمر۹) (بگو! آیا کسانی که (وظیفه ای خودرا در قبال خدا) می دانند، با کسانی که (چنین چیزی را)نمی دانند برابر و

یکسانند) از این روست که امانت حاکمیت در امت اسلامی پیوسته به امانت همانند
آن است که اهمیت آن کمتر از آن نبوده و نه هم کار امت بدون آن انتظام می یابد و این امانت همانا دعوت به را صواب و ارشاد به طریق حق است
(وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنْكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ)(ال عمران ۱۰۴)
( باید از میان شما گروهی باشند که (تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنت و احکام شرعیت بیاموزند و مردمان را ) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آن خود رستگارند.)
و بدترین چیزیکه از بدی تدبیر دامن گیر بشر گردیده همانا باز گشت بشر به این باور است که آن دعوت را امر ی بی فایده انگاشته و از منکرات و مفاسد غفلت ورزیده وچشم پوشی نموده و
چنین بود کار کج روشان بنی اسرائیل
(كَانُوا لا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ) (مائده ۷۹)آنان از اعمال زشتی که انجام می دادند دست نمی کشیدند و همدیگر را از زشت کاری ها نهی نمی کردند و پند نمی دادند و چه کار بدی می کردند.(چرا که دسته ای مرتکب منکرات می شدند و گروهی هم سکوت مینمودند و بدین وسیله همه مجرم می گشتند.)
وظیفه همه افراد امت اسلامی است که برای مصالح عمومی و اقامه فرایض
و فضایل یکدیگر را یاری کنند
(وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا
عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ) (مائده۲)
(در راه نیکی و پرهیز گاری همدیگر را یاری و پشت بانی نمایید و همدیگررا در راه تجاوز و ستم گاری یاری و پشتیبانی ننمایید. فرمانروا و فرمانبر همه در مورد امانت حاکمیت و امانت اصلاح دیگران باید یار و یاور هم باشند هر یک به قدر توان و هر کدام به آنچه صلاح کار وی است و یا مامور به انجام آن است حق سرکشی نه به فرد تنها داده می شود نه به گروه زیاد بلکه حق از همگان

است بامشوره و همکاری
و بیداد گر ی و رهنمایی و ره جوی .
هیچ گروهی از مردم را نمی توان یافت که میان شان نظام شوری و امانت اصلاح و قانون تعاون و همکاری به یکدیگر حاکم بوده سپس بیم فروپاشی و ترس از فساد دامنگیر شان شده باشد .
قوانین سیاسی شامل قانون توزیع ثروت (نظام اقتصادی یک جامعه) نیز می شود و این موضوع در قرآن کریم هم از اسراف هم از محرومیت و احتیاج باز می دارد.بنابر این ذخیره کردن پول به کلی تحریم شده بلکه پول برای نفقه
در راه خدا و تامین زندگی پاکیزه است
(وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (توبه ۳۴)
(و کسانیکه طلا و نقره وآن را درراه خدا خرج نمی کنند آنان را به عذابی سخت بزرگ وبسیاردردناک مژده بده)برای محرومان وازکارمانده ناتوان ازسرمایه عمومی سهمی است که فرض وقطعی می باشد،نه به صورت بخشش واختیاری تاهرکس دلش خواست چیزی برایش بدهند
(خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا) (توبه۱۰۳)(ای پیغمبرازاموال آنان (که به گناه خود اعتراف دارند ودرصددکاهش بدیها وافزایش نیکی های خویش می باشند)زکات بگیر که بدین وسیله ایشان راازرذایل اخلاقی وگناهان وتنگ چشمی پاک می داری)

این فرمان متوجه هرمسلمانی است که ازنگاه مالی توانایی انجام این دستور رادارد ودرجهت تحقق آن خلیفه ی اول مسلمین باگروهی ازانجام آن سرباز زدند (مرتدین)جنگیدند درحالیکه تعداد آنان خیلی زیاد وجنگ افزارشان ازمسلمانان بیشتر بود)کم است ملتی که درچارچوب نظامش دچاربلاومشکلات گردیده جزاینکه مشکلات ناشی ازاین دوآفت باشد: ذخایرمالی بلا استفاده درجهت انفاق و فقیران محرومی که نه دروازه ی کاربررویشان بازاست ونه دروازه احسان. هر دوی این آفت شدید در نظام قرآنی ممنوع است
گرفته شده از کتاب حکمت قرآنی .

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما میتوانید از برچسب ها و ویژگی های HTML هم استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

بالا