از فرزندانت حفاظت نما

نويسنده:دکتور سمير يونس

ترجمه: محقق عبدالرحمن حکیمزاد

یکی از پادشاهان فرمانی را صادر و طی آن زنان را از پوشیدن طلا و زینت در بیرون خانه هایشان منع نمود، زنان ازین فرمان سرپیچی نموده، به آن جواب “مثبت” ندادند و از تعمیل آن ابا ورزیدند، شهر را سر و صدا فرا گرفت، صدا های تظاهرات بلند شد و زنان در پوشیدن و استفادۀ آرایش مبالغه نمودند.

پادشاه “ازین وضعیت” پریشان گردید و مشاورینش را “جهت حل معضلۀ مذکور” فرا خواند، یکی از مشاورین پیشنهاد کرد که بخاطر مصلحت عامه باید ازین فرمان صرف نظر نماید؛ مشاور دیگری گفت: مراجعه از فرمان نمایانگر ناتوانی میباشد “ونباید از آن صرف نظر شود” سایر مشاورین “در رد و تأیید” به دو نظر فوق باهم تقسیم شدند، پادشاه یکی از حکماء را خواست و مشکل را برایش عرض نمود، حکیم گفت: ای پادشاه! اگر در چیزیکه تو میخواهی و آنان نمیخواهند، می اندیشی، مردم از تو اطاعت نمی کنند. پادشاه گفت: پس چه کاری کنم، آیا از دیدگاهم بر گردم؟ حکیم گفت: نه، بلکه فرمانی صادر نما که در آن زنان زیبا را از پوشیدن طلا و آرایش منع نمایی زیرا زنان زیبا به آرایش نیاز ندارند.

بناءً فرمانی را صادر نمود و طی آن زنان بد شکل و مسن را از پوشیدن طلا و آرایش، مستثنی قرار داد چون آنها بخاطر پنهان کردن بد شکلی شان نیاز دارند که ازین “وسایل” استفاده نمایند، ساعاتی سپری نشده بود که زنان زینت خود را دور افگنده و هرکدام شان با خود میگفتند که وی از زیباترین زنان است و به زینت و آریش نیاز ندارند، حکیم به پادشاه گفت: اکنون از تو اطاعت مینمایند.

این قصه به مربیان، فرماندهان و والدین می آموزاند که با کسانیکه مسؤولیت تربیت شانرا به دوش دارند، چگونه برخورد نمایند، وقتی پدران و مادران به خواسته های فرزندان شان پی ببرند و بسوی آنها از روزنۀ احساسات، نیازمندیها، ویژگیهای روانی و نوعیت شخصیت شان ببینند، میتوانند که بر آنها تسلط یافته، در آنها تغییرات مثبت آورده و آنانرا تربیت نمایند.

بدون شک صیغۀ “کلمات” توجیهی و سخنان تربیتی پدر و مادر نیازمند حکمت و دقت بوده “و از آنان میخواهد” که میان خواسته های فرزندانشان و ویژگیهای روانی و نشانۀ شخصیت شان رابطۀ را بر قرار نمایند که از پدر و مادر میخواهد که با آنان با عبارت نرم، خطاب ملایم روی گشاده و چهرۀ بشاش و خندان بر خورد نموده و در ماورای آن قصدی جز روش مثبتی که آنان را به آن میخواهیم، نداشته باشند، آنجاکه الله متعال فرموده اند: ” فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ” آل عمران: ۱۵۹
(پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى‏شدند ).

فرزندان مان چه پسر اند یا دختر جگر گوشه های ما اند، آنان امانتی بر دوش ما اند که بسیاری ما ایشانرا به شیطان های جنی و انسی سپرده ایم، به نسبت ضیقی وقت، یا مصروفیت در تهیۀ مصارف زندگی آنان و یا به دلیل اینکه به ایشان آزادی داده ایم، در تربیت شان تعلل ورزیده و به ماهواره ها، انترنت و دوستان بد و موارد فساد و منحرف دیگری بدون مراقبت و رهنمایی شان، ایشانرا واگذار کرده ایم که نتایج مصیبت باری به سراغ شان آمدfarzandan!!

باري یکی از معلمین نسوان کودکستان برایم تلفون نمود تا با من در مورد عمل جنسی قبیح و بیمناک دو کودک در داخل صندوق شیشۀ مشوره نماید که یکی از آنها چهار سال داشت و عمر دیگرشان بیش از سه و نیم سال نبود، البته سبب پر داختن آنها به این عمل، این بود که یکی از آنها عمل جنسی را در پشت پردۀ ماهواره و انترنت دیده بود، چرا که آنها تا هنوز به سن بلوغ نرسیده بودند و عملکرد شان ناشی از تقلید محض بود نه رغبت جنسی.

این روشِ زشت نتیجۀ سهل انگاری پدر و مادر به نقش خویش در قبال نگهداری فرزندان و گذاشتن آنها نزد ماهواره و انترنت میباشد که از لابلای آن این مناظر تکان دهنده به وقوع پیوست. بنابرین پدر و مادر نیاز دارند تا این هشدار الهی را بشنوند که میفرماید: “فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِيْنَ. عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ”. الحجر: ۹۳
(پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد. از آنچه انجام مى‏دادند).
“وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ”. الصافات: ۲۴
(و بازداشتشان نماييد كه آنها مسؤولند).
همچنان الله متعال میفرمایند: “يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ”. التحریم: ۶
(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن مردم و سنگهاست‏، حفظ كنيد بر آن [آتش] فرشتگانى خشن [و] سختگير [گمارده شده] اند از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمى‏كنند و آنچه را كه مامورند انجام مى‏دهند).

پدر و مادر باید به توصیه های پیامبرعلیه السلام پاسخ بدهند: “وَالرَّجُلُ فِي أَهْلِهِ رَاعٍ وَهْوَ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ وَالْمَرْأَةُ فِي بَيْتِ زَوْجِهَا رَاعِيَةٌ ، وَهْيَ مَسْؤُولَةٌ عَنْ رَعِيَّتِهَا”. صحیح البخاری، کتاب بدء الوحی، ج: ۳، ص: ۱۵۷
(مرد به مثابه چوپان خانواده اش است و مسؤول رعیتش میباشد، و زن به مثابه چوپان در خانۀ شوهرش است و وی مسؤول رعیتش میباشد).
“لأَنْ يُؤَدِّبَ الرَّجُلُ وَلَدَهُ خَيْرٌ مِنْ أَنْ يَتَصَدَّقَ بِصَاعٍ”. الترمذی، محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى، سنن الترمذی، باب ماجاء فی أدب الولد، ج: ۷، ص: ۴۲۹
(اگر یک شخص فرزندش را ادب بیاموزاند برایش نسبت به اینکه “به اندازۀ”یک پیمانه “مالی” را صدقه دهد، بهتراست).
“مَا نَحَلَ وَالِدٌ وَلَدًا خَيْرًا لَهُ مِنْ أَدَبٍ حَسَنٍ”. سنن الکبری للبیهقی، ج: ۲، ص: ۱۸٫ سنن الترمذی، ج: ۴، ص: ۳۳۸
(هیچ بخشش پدر برای فرزندش بهتر از ادب نیکوی وی نیست).
” إِنَّ اللَّهَ سَائِلٌ كُلَّ رَاعٍ عَمَّا اسْتَرْعَاهُ ، أَحَفِظَ ذَلِكَ أَمْ ضَيَّعَ ؟”. سنن النسائی، باب مسئلة کل راع عما استرعی، ج: ۵، ص: ۳۷۴
(بدون شک الله متعال هر مسؤول را از مسؤولیتی که به دوشش گذاشته شده می پرسد که آیا آنرا حفظ نموده و یا ضایع نموده است).
“مَا مِنْ عَبْدٍ اسْتَرْعَاهُ اللَّهُ رَعِيَّةً فَلَمْ يَحُطْهَا بِنَصِيحَةٍ إِلاَّ لَمْ يَجِدْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ”. صحیح البخاری، ج: ۹، ص: ۸۰
( بندۀ را که الله متعال “مسؤولیت” رعیتی را به دوشش بسپارد ولی وی آنها را با نصیحتش احاطه ننماید که “از راه های بد دوری ورزند”، بوی جنت به مشامش نمی رسد).

بایست پدران و مادران پسران و دختران شانرا ازین جنگ خطرناکی که به خانه هایمان یورش برده، اخلاقیات و ارزشهای مانرا از بین برده، فرزندان مانرا خراب ، عقلهای شانرا بیگانه، درک شانرا تحریف دلهایشانرا زنگ آلود و برایشان زهر مهلکی میدهد که آنان هویت و دین شانرا از دست میدهند، با تربیت دلهایشان، ایشانرا “ازین آفات” نگهدارند.

بدون شک پدران و مادران مساویانه خواهان تربیت فرزندان و تهذیب سلوک آنها میباشند ولی اکثریت شان راه تربیت و تهذیب را گم کرده، علی الرغم نیت خوب، مهارت مخاطب قرار دادن و گفتگو با آنها را ندارند و نمیدانند که از کجا آغاز نمایند؟
دانشمندان تربیت به این نظر اند که “والدین” در تربیت و تهذیب فرزندان شان باید از تربیت دلهای آنان آغاز نمایند، چون این آغاز درست بوده و ستون اصلاح میباشد، ازین جهت است که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به اهمیت اصلاح قلب اشاره نمود اند: ” وَإِنَّ فِي الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ كُلُّهُ”. صحیح البخاری، کتاب بدء الوحی، ج: ۱، ص: ۲۰
(در بدن “انسان” پارچه گوشتی است که اگر آن اصلاح شود، تمام بدن اصلاح میشود).

ابن قیم رحمه الله میگوید: قلب در میان اعضای بدن به مثابه پادشاه در میان سپاه است که وقتی امر مینماید، فرمان می برند، “قلب نیز چنین است” اگر اعضای بدن را به کار خیر امر نماید، کار خیر را انجام میدهند و اگر به کار بد امر نماید، کار بد را انجام میدهند.

ابن قیم همچنان به دو چیزیکه قلب را فاسد میگرداند اشاره مینماید که عبارت از: غفلت از ذکر الله و کثرت گناه میباشند، لذا والدین باید به این امر متوجه باشند، خانۀ مسلمان باید بطور مستمر ذکرالله را ورد زبان خویش بگرداند. و از گناه دوری نماید، تا دلهای شان پاک شده و نور خدا گسترش یافته و پر ایمان شود، مرد صالحی گفته است: (دلها سنگین نشده اند مگر به کثرت گناه و اشک “چشم” خشک نشده مگر به قساوت دلها).

تعدادی از فرزندان با شنیدن سرودۀ، دلهایشان به لرزه می آید و با شکست گروپ ورزشی ای که مشوق آنها میباشند، ضربان قلب شان افزایش می یابد. و گاهی به سبب خوشی و غمِ پیروزی و یا شکست گروپی با تکان قلبی می میرند، و بعضی اوقات قلب پسریکه به دختری میل داشت ولی دختر تصمیم به رهایی وی گرفته، پاره میشود، این امر برای دختریکه پسری را می پسندیده و عین تصمیم را گرفته و به احساساتش بازی نموده است، نیز رخ میدهد!!

بناءً والدین باید نخست به تربیت دلهای دختران و پسران شان بپردازند؛ تا دلهای آنانرا طوری عیار سازند که با شنیدن آیتی از کتاب خدا یا سنت رسول الله به لرزه بیایند، پس باید دلهای فرزندان خود را از چیزیکه ذریعۀ آن زنگ آلود میشوند، و از غفلت و معصیت پاک نموده و به توبۀ مقبول، ایشانرا عادت بدهیم تا دلهایشانرا به نور ایمان و یقین پر و با حب خدا و رسولش زنده و منور بسازیم.

آغاز به تربیت دلهای فرزندان، تربیت و اصلاح درست است اما توبیخ، تعذیب و سخن زیادی که گوشهایشانرا به درد بیاورد و اسراف در آن، جز کینه و گریز، چیزی دیگری را به دنبال نمی آورد.
فرزندانت تانرا به روشنایی صداقت نگهدارید: الله جل جلاله فرموده اند: “الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ “. الزخرف: ۶۷
(در آن روز ياران جز پرهيزگاران بعضى‏شان دشمن بعضى ديگرند).

برای فرزندان مان باید حقیقت راستی، معیار های دوست، خوبیهای صحبت با اشخاص خوب و بدیهای صحبت با اشخاص بد را یاد بدهیم طوریکه الله متعال فرموده اند: ” وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا”. سورة الکهف: ۲۸
(با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مى‏خوانند [و] خشنودى او را مى‏خواهند شكيبايى پيشه كن و دو ديده‏ات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساخته ‏ايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زياده ‏روى است اطاعت مكن).

هکذا ایشانرا تربیت نماییم تا دوستی و دشمنی شان بخاطر خدا باشد و نسبت به هر چیز دیگری الله جل جلاله را دوست بدارند، ” وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ”. البقرة: ۱۶۵
(و برخى از مردم در برابر خدا همانندهايى [براى او] برمى‏گزينند و آنها را چون دوستى خدا دوست مى‏دارند ولى كسانى كه ايمان آورده‏اند به خدا محبت بيشترى دارند كسانى كه [با برگزيدن بتها به خود] ستم نموده‏اند اگر مى‏دانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو[ها] از آن خداست و خدا سخت‏كيفر است).
پیامبرعلیه السلام فرموده اند: ” لاَ يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّی یَکُونَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا”. مسند احمد بن حنبل، ج: ۳، ص: ۲۷۸
(ایمان هیچ کدام شما کامل نمیشود تا اینکه الله و پیامبرش نسبت به همه چیز نزد شما محبوب باشد).

ابن قیم رحمه الله میگوید: کسیکه چیزی غیر از الله را دوست بدارد، “به سبب این دوستی اش” مجازات میشود، یعنی کسیکه چیزی دیگری را نسبت به الله زیادتر دوست داشته باشد “به سبب آن مجازات” میشود.

در نگهداری دخترت اهتمام ویژۀ نما:

پدران و مادران باید از خلال پیامهای خویش که مملو از محبت باشند چه بشکل نوشتاری باشند و یا بشکل شفاهی، با فرزندان شان در ارتباط دایمی باشند. نمونۀ ازین نامه ها ذیلاً تقدیم میشود:

فرزندم! دلت را اسیر هیچکسی مساز:

بدان دلی که نزد الله متعال عزت پیدا نماید، محبت هر کس در آن راه می یابد، و وقتی بزرگ شود و قابل قدر شود، جز محبت الله متعال محبت کسی دیگری در آن قرار نمیگیرد.
فرزندم! متوجه باش بزرگترین شهادتی را که بنده از سوی پروردگارش نصیبش میشود و به آن می بالد اینست: ” وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ”. البقرة: ۱۶۵
(ولى كسانى كه ايمان آورده‏اند به خدا محبت بيشترى دارند).

فرزندم! زیبائی تو در آرایشت نیست بلکه زیبائی ات در اخلاق، در پابندی به دین، در یاد و طاعت خدا، در گوش شنوایت، در حجابت، در شرم و حیایت، در روحت، در “پابندی به مبادی دینت”، در علاقمندی دقیقت به شریعت و در تمام چیزهایی میباشد که پروردکارت به آن راضی میشود زیرا آرایش از بین می رود ولی اخلاق و ارزشهای اخلاقی باقی میمانند.

شاعری به زبان عامیانه زیبایی زن را به شتر شیر ده و دانۀ سرخ رنگ تشبیه نموده که هم منظرۀ زیبا دارد و هم مفید است و هرکسی به آن رغبت مینماید ولی این زن است که آیا با عقل ودستانش این دانۀ پر بها را نگهداشته و از نظر بد نظران محفوظ میدارد، و یا فریب هوسرانان را خورده و خویشتن را با دستان خود، در خدمت آنها قرار میدهد؟

فرزندم! اگر متأهل هستی بر شوهرت قهر مشو، بدون عذر شرعی از وی خواهان طلاق مشو و با اطاعت از شوهرت عبادت پروردگارت را بجا کن. دخترم! خود را شبیه مردان مساز و فریب گپ آنهارا مخور.

دخترم! نه “در بدن زن دیگیری” خالکوبی کن و نه از کسی دیگری تقاضای خالکوبی را نما، نه مویت را در موی زن دیگری وصل کن و نه از کسی دیگری چنین تقاضایی نما، همچنان نه موی را از روی زن دیگری بکن ونه کسی دیگری را امر نما که موی رویت را بکند.

دخترم! لباس تنگ نازک و چسپ نپوش که مردم فکر کنند که لباسی در تن نداری، وقتی عطر و خوشبویی استعمال مینمایی از خانه بیرون مشو، و خوشبویی را در خانه جز برای شوهرت به کسی دیگری استعمال مکن.

از سخنان شیرین و غزلگونه و حرفهای شیطان صفت که مانند افلام و سریالها بکار می روند، جداً خود داری نما.

دخترم! در اثنای رو برو شدن با جوانان و مردان، از چشمان بدِ آنها که به شخصیت تو و خانواده ات آسیب می رسانند، خود را نگهدار.

هشدار که با سخن زدن، نظرکردن، لمس کردن و یا صحبتِ آهسته ی ناروا، با خود و خانواده ات خیانت نمایی.

بدن و احساساتت را نگهدار تا طبق روش رسول الله صلی الله علیه وسلم کسی جهت خواستگاریت بیاید که اهلیتش را داشه باشد.

از سخنان سحرگونه و تعبیراتیکه از طریق پسته خانه ها “و راه های دیگری” برا یت نوشته میشود، دوری نما زیرا این نوعی دیوانگی است که گاهی به آن عادت مینمایي، و منجر به انحرافی میشود که راه گریزی برایت نمی ماند و بعضاً زندگیت را برباد مینماید زیرا قهرمان این کلماتِ بی فایدۀ شیطانی با قلب و احساسات تو بازی نموده و بخاطر ازبین بردن بدنت، سوزاندنِ قلب و هتک حرمت ات نقشه سازی مینماید، چرا که قلب و بدنت را به ذکر پروردگارت و ایمان به وی، آباد ننموده ای تا آنکه آنها قادر به قتل تو و کاستن شخصیت و شرافت ات شوند.

دخترم! در برابر کسیکه با چشم و سخن، از حدودش فرا می رود و یا در صدد وارونه جلوه دادنِ “قضایا” میباشد، قاطع باش چرا که این گودالیست که بسیاری از مردمان ساده در آن افتیدند.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما میتوانید از برچسب ها و ویژگی های HTML هم استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

بالا