بنی آدم وبهشت گمشده

هایده آکبری

ای بنی آدم!
چرا اینقدر خسته ای، زسختی روزگار گله مند اینقدر شکسته ای, زهر چی چرا بیزار زهر کی گذشته ای, ز کم دنیا شاکی, زبد آن رنجیده ای……….
چرا ؟چرا ؟چرا؟
آیا هنوز هم هوای بهشت به سر داری؟ زدنیا توقع بهشت بودن داری؟ گر چنین است این پندار یک اشتباه بیش نیستflower.
ای فرزند آدم!
فراموش مکن دیگر تو در بهشت, کلبه آرامش نیستی و آسایش بدور از هرسختی و آزمایش نیستی, دیگر تو موجود زمینی هستی, زمین گر گل دارد جدا زخار نیست, گربهشت دارد راه جز عبور زدوزخ (مشکلات) ان نیست, گر کمال درآن است زنقص شناخت پیدا میکند, گر نور دارد حیاتش در تاریکی حس میگردد……
گر خار ز گل جدانیست, گر دوزخ راهی است برای رسیدن به بهشت, گرنقص باعث میگردد کمال شناخت پیدا کند گر زتاریکی ها نور درخشان است…..
پس چرا هنوز ناامیدی؟ چرا ز هر چی دلکنده با هر کی درستیزی؟…….
گر خواهی بهشت برت سازی, ز دوزخ عبور کردن بلد باش, بجای سوختن در آتش روزگار پختن بلد باش…….
گرخواهی سرفراز بودن, چون محمد در اوج قدرت سر افگندن بلد باش, گر خواهی باشی عزیز چون یوسف رسم بنده بودن بلد باش, گر خواهی قرب خدا چون ابراهیم اسماعیلت را قربان کردن بلد باش, گر خواهی خلاصی زبندها اعتراف به قصورت ونادم بودن چون یونس بلد باش, گرخواهی بمنزل سلامت رسی چون نوح صبور بودن بلد باش,گرخواهی باشی صاحب حکمت چون شعیب رسم چوپانی بلد باش, گرخواهی نعمات خدا در نبود وکمبودها چون سلیمان صبورو شکور بودن بلد باش و گر خواهی ز آتش بوستان سازی چون ابراهیم حق دیدن, حق گفتن وحق کردن بلد باش…….
امروز ما بیشترین مشکل که با مشکلات داریم دید ما و نوع برخورد ما با آنهاست. اول اینکه همیشه مشکلات و موانع مانند عذاب, دوری زرحمت خدا دیده میشوند گرچنین باشد پیامبران منفورترین بندگان خدا باید پنداشته شوند در حالیکه چنین نیست. عدم توقع مشکل در زندگی خودش یک مشکل بزرگ است در حالیکه وجود مشکلات در زندگی باید پذیرفته شود و بجای نفرت و ناامیدی با تمام توان و قدرت با آن مبارزه گردد و ثابت باید ساخت که ما بزرگتر از مشکلات هستیم. بنده های هستیم که در موجودیت مالک با قدرت و مدبر همچون خدا جای برای ناامیدی نیست. هر کس به آنکه بنده گی میکند مینازد و در مشکلات به آن تکیه میزند در صورتیکه تکیه گاه همچون خدا باشد کدام مشکل خواهد بود که مارا زپا درآورد اما وای برحال ما گر تکیه گاه جز خدا داشته باشیم در آنصورت میتواند نسیم هم آزردهنده باشد.
و در اخیررسم زمین زیستی و طبیعت است گرخواهی رسیدن به مقصود باید رسم گذشتن بلد باشی, گرخزان و ریزش برگان نباشد بهاری هم در راه نیست پس از دست دادن برای حصول هدف بزرگتر مشکل نیست بلکه سرمایه گذاری است. بجای حسرت به بهار گذشته و غم خزان چرا نباید به امدن بهار ایمان داشت و بجای مصاحبت با نا امیدی چرا دست عمل و بزر را گرفت.
پس ای فرزند آدم!
بجای حسرت بهشت زدست رفته چرا زحمت را براه نه اندازی چرا رنج را نپذیری چرا کشت نکنی در این جهان و رسی به بهشت ساخته خود که ادامه آن جز بهشت خدا بهشت نیست بهشت که روزی گم کرده بودی.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما میتوانید از برچسب ها و ویژگی های HTML هم استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

بالا